از آسمان آبی چتری نساختم تادر شب زمین از ازدحام باران بیرون کشد مرا .
روحم همیشه چون تن کودک برهنه است.
سهمی که از تولد برده ام برهنگیست.
این مرده ریگ مجنون صفت به خلوت هامون کشد مرا .
کاهم که در برابر آتش نشسته ام .
خاکم که گردباد به گردون برد مرا.
ای رهروی که سر به گریبان کشیده ای .
ای رهرو غریب .فریاد من بلند تر نیزه درهواست .
هشدار تا زه پرده گوش تو نگذرد .
بگذار بیفتدو در خون کشد تورا.
شاعر:
دوست واقعی...برچسب : نویسنده : hossin499 بازدید : 116